((با قلم خود چگونه کاغذی سیاه را نقاشی کنیم))
در طرح هایم سکوتی شکسته که مسبب آن
شبی پر از تنهاییست
ما صوتی را طراحی کردیم
که از ذهنی پر از غرور و زبانی پر از سرور می گذرد
از انتهای تارهای غبارآلود
آتشی به رنگ سبز زبانه می کشد
آیا کاغذ سیاه را بسوزانیم
نه ....نه...! نوشته ها را بخوان و صداها را بشنو،
آنچه سوخته خواهد شد،،شعله های دل نیلوفران است
این لوح سیاه طرح نگاره های ماست
چند طرح دیگر باقی خواهد ماند؟!!
بگذار از درّه ای خود پرتاب شود،... به گلزار نرویم
و به اندوه دشتی بپیوندیم
که چوپانی با نی سوخته اش در غم دریدن بره ای می نوازد
آیا از او نیز بگذریم....
آری.....راه ما بیراهه های پهن دشت بی خداوندیست
که معنایی هستی آن جز از نیستی نیست...!!
«شاعر سکوت»