دست هایت همچنان آیا تهی ست؟
برهنه پاهایت را چرا نپوشاندی؟
گیسوانت را پریشان نگاه دار
باد خواهد امد ...
سمت باخترها...
آنجا که دخترانش لاله های خونین از غروب مهر می چینند...
جایگاه گلی ست که مردمان به تبرک پاهای برهنه اش آیند..
و نیز آنجا پسرکی زرد روی با خنده هایش ...
گل می کارد.. و با نوازش دستانش... گل می چیند
اما روی او همچنان زرد است...
شاید از زمستان می آید این زردی...
و شاید از نیامدن تابستان...
ولی برف های آبادیمان همچنان آسمانت را دعا خواهند کرد
(س ک و ت)